معنی برش خربزه

حل جدول

تعبیر خواب

خربزه

خربزه زرد در خواب بیماری است و خربزه سبز، که شیرین نباشد، بهتر از زرد است و خربزه بزرگ دیدن بهتر از کوچک است و خوردنش درخواب زیانی ندارد. - محمد بن سیرین

چون خربزه سبز خام است، خاصه که به طعم شیری بود، بهتر بود. - جابر مغربی

دیدن خربزه درخواب بر پنج وجه است. اول: بیماری. دوم: زن. سوم: غم. چهارم: منفعت. پنجم: عیش خوش، خاصه که شیرین است. - امام جعفر صادق علیه السلام

خربزه شیرین درخواب دیدن در وقت خویش و خوردن آن، دلیل بر زوال غم و اندوه بود. اگر بی وقت بود، بدان قدر گرفتار شود که آن را علاج نداند. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

لغت نامه دهخدا

خربزه

خربزه. [خ َ ب ُ زَ/ زِ] (اِ) میوه ای است شیرین و لذیذ و خوشبو و کلان. (ناظم الاطباء). میوه خوشبودار کلان چرا که «خر» بالفتح بمعنی کلان و «بزه » بضم موحده و فتح زاء معجمه بمعنی میوه ٔ شیرین و خوشبودار چون خربزه به نسبت اکثر میوه ها کلان و خوشبودار است. لهذا به این اسم مسمی گردید. (غیاث اللغات) (آنندراج). بطیخ. (منتهی الارب). اَبُوالاْ َصفَر. (یادداشت بخط مؤلف):
کسی برنداشته ست بدستی دو خربزه.
(منسوب برودکی).
خربزه پیش او نهاد اسن
وز بر او بگشت حالی شاد.
غضایری.
سرد و دراز و زردی چون غاوشوی خام
نه سبز چون خیار و نه شیرین چو خربزه.
لبیبی.
و بفهرج خربزه ها بود و نیکو شیرین و بزرگ [و هندویانه بدان مرتبه که از آن] خربزه... (از فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 122).
بوستان چون مشعبد از نیرنگ
خربزه حقه های رنگارنگ.
نظامی.
وز همه عیش و خوشیها و مزه
او نبیند غیر قشر خربزه.
مولوی.
نیکوتر از این میوه همه عمر که خورده ست
شیرین تر از این خربزه هرگز که بریده ست.
سعدی.
چه بگویم صفت خربزه ٔ خوارزمی
که نظیرش نبود در همه چین و بلغار.
بسحاق اطعمه.
نشود شاهد زیبا و جز همدم زشت
نخورد خربزه ٔ شیرین الا کفتار.
قاآنی.
در میان میوه های خوشمزه
شاه انگور و وزیرش خربزه.
؟
- امثال:
پایش روی پوست خربزه است، مقصود سست بودن زیر پای آدمی است. کنایه از عدم اتکای محکم است.
تو خربزه خوری یا بستان جو، کنایه از کسی است که بظاهر یک چیز گوید و در ضمن بهزار چیز دیگر کار دارد.
خربزه خور ترابپالیز چکار، کار خود پیش گیر بدیگران ترا چکار است.
خربزه ٔ شیرین نصیب کفتار میشود، نظیر: میوه ٔ خوب نصیب شغال است.
خربزه می خواهی یا هندوانه، هر دو آنه، کنایه از صاحب طمع است.
زیر پای کسی پوست خربزه گذاشتن، مقصود آن است که کسی را به امری غره کنند و بعد بحمایت او برنخیزند.
فکر نان کن که خربزه آب است، بکسی اطلاق میشود که کار اصل را می گذارد و کار فرعی پیش می گیرد.
در این ترکیبات انواع خربزه های معروف ایران و هندی می آید:
- خربزه ٔ برگ نی، نوعی از خربزه است که مشهور بین پارسی زبانان هند می باشد. (از آنندراج).
- خربزه ٔ بشقابی، نوعی از خربزه است. (یادداشت بخط مؤلف).
- خربزه ٔ چارجوی، نوعی خربزه است که در خراسان بوجود آید و بسیار مشهور است. (یادداشت بخط مؤلف).
- خربزه ٔ خریفی، آنرا بعربی عَوفَر نامند. (منتهی الارب).
- خربزه ٔ دبیری، نوعی از خربزه است. (یادداشت مؤلف).
- خربزه ٔدود چراغ، نوعی از خربزه ٔ مشهور بین پارسی زبانان هند. (آنندراج).
- خربزه ٔ دور مشعل، نوعی از خربزه ٔ مشهور بین پارسی زبانان هند. (از آنندراج).
- خربزه ٔ زرندی، نوعی از خربزه است که در زرند کاشته میشده است. (یادداشت بخط مؤلف).
- خربزه ٔ شهدی، نوعی از خربزه است مشهور بین پارسی زبانان هند. (از آنندراج).
- خربزه ٔ قمی، نوعی از خربزه است که در قم کاشته میشده است. (یادداشت بخط مؤلف).
- خربزه ٔ کدخداحسینی، نوعی ازخربزه است. (یادداشت بخط مؤلف).
- خربزه ٔ گرگاب، خربزه ای است که در گرگاب اصفهان بعمل می آید و از بهترین نوع خربزه است. (یادداشت بخط مؤلف).
- خربزه ٔ محولات،محولات نام نقطه ای است به خراسان که بهترین نوع خربزه ٔ خراسان در آنجا کاشته میشود و آنرا خربزه ٔ فیض آباد نیز می گویند چه فیض آباد محولات یک نقطه است.


برش

برش. [ب َ] (اِ) گل. گل اخری. (یادداشت مؤلف).

برش. [ب ُ رِ] (اِمص) اسم مصدر است از بریدن. بریدن. (آنندراج). || برندگی. تندی. تیزی. حدت. قاطعیت چنانکه گویند برش این کارد، این چاقو، این قلمتراش، این شمشیر، این خنجر و امثال آنها چگونه است ؟ یا کارد خوش برش نیست:
چون میغ رسیدی آتش آمیغ
با غرش کوس و برش تیغ.
خاقانی.
ولی باید اندیشه را تیز و تند
برش برنیاید ز شمشیر کند.
نظامی.
شمشیر امتیاز جهان را برش نماند
یک جوهری در و خزف از هم جدا نساخت.
طالب کلیم (از آنندراج).
- اره ٔ برش، نوعی اره. رجوع به اره شود.
|| قطع. بریدن جامه برای دوختن. عمل بریدن. طرز بریدن جامه: جامه ٔ خوش برش. (یادداشت مؤلف).
- برش یکسره، برش دومی، برش بازپسین، انواع بریدگی هاکه در چوب پدید آرند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 صص 120- 128 شود.
- خوش برش، که به دقت و به اندازه و متناسب اجزاء پارچه قطع و سپس دوخته شده باشد.
|| مقطع. || قسمتی از یک ورقه ٔ سهم تجارتی بانک که ممکن است بچند برش تقسیم شده و هر برش آن جداگانه خرید و فروش شود. (لغات فرهنگستان). || قطعه. پاره. بریده. تکه. شکله. (یادداشت مؤلف): یک برش ماهی، یک قطعه و یک تکه از آن:
و آن ترنج ایدر چون دیبه دیناری
که بمالند و بمالی و بنگذاری
زوبمقراض برشی دو سه برداری
کیسه ای دوزی و درزش نه پدید آری.
منوچهری.
مرا نیست غیر از غم او خورش
ز دنیا مرا بس بود یک برش.
وحید.
|| قاچ. قاش خربوزه و غیره. (غیاث اللغات از بهار عجم): یک برش خربوزه یا هندوانه، یک قاچ از آن. (یادداشت مؤلف). || گوارندگی. (یادداشت مؤلف). || مجازاً، حدت در کار. لیاقت در انجام دادن کار.فاعلیت. زرنگی. جلدی. کارگزاری. فعالیت. سرعت عمل. حالت آدمی که کارها را زود فیصل کند. (یادداشت مؤلف): فلان برشی ندارد (بی برش است)، بی لیاقت است و نمیتواند کارها را از پیش بردارد. فلان کس مرد برشداری است یا مأموری برش دار است، یعنی امور را نیکو برگزارد و دعاوی را قطع و فصل کند
- بابرش، لایق و زرنگ و جلد.

برش. [ب َ] (اِ) معجونی مکیف و مقوی که از افیون و اجزاء چند دیگر کنند بقوام عسل و سطبرتر. معجونی مرکب از بعض مخدرات و ادویه ٔ دیگر که به پیران تجویز می کردند. (یادداشت مؤلف).
- نسخه ٔ برش، یانسخه های برش، سیاهه ٔ اجزای مرکب کننده ٔ این معجون مکیف مقوی.

برش. [ب ُ] (ع ص، اِ) ج ِ ابرش. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به ابرش شود.

برش. [ب َ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 346 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

برش. [ب ُ] (روسی، اِ) قسمی آبگوشت که از کلم برگ و گوشت گاو و ترب و گوجه فرنگی کنند. (یادداشت مؤلف). || نوعی سوپ. سوپ روسان. سوپ روسی.

برش. [ب َ رَ] (اِ) بش. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی). موی قفای اسب. فش. کاکل اسب. (از برهان). مؤلف نویسد: در جای دیگر این کلمه راندیده ام و ممکن است سهو کاتب لغت نامه ٔ اسدی باشد.

فرهنگ عمید

برش

بریدن،
بریدن پارچه طبق اندازۀ معیّن، برای دوختن پارچه،
(اسم) قاچ خربزه یا هندوانه،
[عامیانه، مجاز] لیاقت و شایستگی در انجام کار،
تیز بودن، برندگی،
(اسم) [مجاز] مقطعی از زمان،

گویش مازندرانی

برش برش

باشتاب و عجله ی فراوان

معادل ابجد

برش خربزه

1316

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری